اسکندر: اگر تسلیم شوی، سر سلامت به در میبری۔
آریوبرزن: شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از اینجا دفاع میکنم.
اسکندر: شاه تو فرار کرده؛ تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.
آریو: پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان میمانم و آنقدر مبارزه میکنم تا بمیرم.

اسکندر با دیدن استقامت آریوبرزن دستور داد او را آنقدر با نیزه و تیر بزنند تا هیچ نقطه سالمی در بدن وی نماند. یوتاب، خواهر آریوبرزن که فرماندهی بخشی از سپاه برادر خود را به عهده داشت، همراه برادر خود جنگید تا هر دو کشته شدند. آریوبرزن را آنقدر زدند تا جان داد و سپس او را در همان محل به خاک سپردند.
نویسنده کتاب آتیلا شیوه مرگ آریوبرزن را مانند مرگ لئونیداس قهرمان یونانی در جنگ با خشایارشا دانسته و بر این عقیده است که اسکندر که شجاعت آریوبرزن را میستود دستور داد برای او قبری بسازند و روی آن بنویسند: «به یاد لئونیداس»